چند روز پیش رضا خاتمی دبیر کل پیشین حزب مشارکت اومده بود دانشگاه صنعتی اصفهان. صحبت هاش اونجور که اقتضای این روزهاست بر دو محور انتخابات شوراها و خبرگان رهبری میچرخید.در کل میتونم بگم آمده بود به خاطر یه جور گدایی برای انتخابات شوراها و یه جور دلزدگی از انتخابات خبرگان!
نقد و بررسی همه آنچه در آن جلسه از سوی سخنران و دانشجویان گفته و شنیده شد در مجال این مقال نیست. اما در این بین یکی از محورهای اصلی سخنرانی آقای خاتمی را عدم علنی بودن جلسات خبرگان تشکیل میداد. من با اینکه وقت گرفته بودم تا در تریبون آزاد جواب ایشان را بدهم اما به علت کثرت تعداد دانشجویان نوبت به من نرسید. حالا همه آنچه در این مورد به نظرم میرسد را مینویسم هرچند میدونم هیچگاه آقای خاتمی به وبلاگ من سر نخواهند زد و این مطلب را نخواهند خواند!
در ماده 53 آیین نامه داخلی مجلس خبرگان آمده است که مذاکرات جلسات و نطقهای قبل از دستور مجلس خبرگان غیر علنی است، مگر با نظر هیئت رییسه که در این صورت تمام یا بخشی از آن میتواند علنی برگزار شود.
علت اصلی تصویب این قانون به خاطر ملاحظاتی است که رعایت آنها در جهت حفظ مصالح و منافع کشور است. ضمنا با توجه به اینکه نهاد خبرگان بالاترین نهاد نظارتی کشور است و قرار است ایشان بر افعال و کردار بالاترین شخصیت مملکت نظارت کنند، غیر علنی بودن جلسات، آزادی بیشتری به اعضاء خبرگان در بیان دیدگاهها و نقطه نظرات خود میدهد تا به دور از هرگونه شائبهای ، مطالب را مورد بحث و بررسی قرار دهند؛ در حالی که اگر جلسات علنی باشد ممکن است عدهای با رعایت حریم هایی و با مصلحت اندیشیهایی نابجا مصالح کلی نظام را نادیده بگیرند.
علت دوم غیر علنی بودن جلسات خبرگان را میتوان در سوء استفادههای تبلیغاتی دشمنان و برخی نا آگاهان جستجو کرد، خصوصا در مواقعی که مطالب جنبه محرمانه و طبقه بندی شده دارند و افشای آن به صلاح کشور نیست. همچنانکه درقضییه تعیین رهبر معظم انقلاب به جانشینی امام خمینی در اجلاسیه خرداد 1368 به یاد داریم که با وجود غیر علنی بودن جلسات چگونه منافقین داخلی و دشمنان خارجی دست به دست هم داده بودند و با پشتیبانی وسیع تبلیغاتی رادیوهای بیگانه اینگونه تبیین کردند که ایران درآستانه یک بحران و سرنگونی نظام اسلامی قرار دارد. ونیز به یاد داریم که حتی بنابر تشخیص غلطشان، چگونه به تخریب شخصیت وسیع آنکس که میپنداشتند خبرگان او را به رهبری بر خواهد گزید ، پرداختند.اهمیت این موضوع زمانی آشکار میشود که میبینیم دشمنان نظام همه راهکارهای موجود را بررسی کرده و حتی شورای رهبری را نیز از نظر دور نداشتند و با تحلیل های گوناگون ناکارآمدی شورای رهبری را تبلیغ میکردند. حال اگر جلسات خبرگان علنی میبود و در آن لحظات پر التهاب دشمنان نظام از روند پیشروی جلسات مطلع میشدند به قطع میتوانستند با هجمه وسیع تبلیغاتی خود در تعیین رهبری خللی وارد کنند و یا حداقل از سرعت رسیدگی به این موضوع بکاهند.
ممکن است گفته شود که آن قسمت از نطقها و مذاکراتی که پخش آنها اشکالی ندارد، علنی شود و نطقهایی که مانعی در علنی شدن آنها وجود دارد، غیر علنی بماند. اگرچه این راه حل مناسب به نظر میرسد اما عملا اجرای آن با مشکل مواجه خواهد شد. زیرا اولین مسئله تعیین ملاک علنی بودن و غیر علنی بودن و سپس تعیین مصداق هر کدام است که عملا امری ناممکن، ابهام زا، و دارای برداشتهای متفاوت میباشد. از سوی دیگر نمیتوان نطق نمیندگان را قبل از ایراد کنترل نمود تا ملاک علنی بودن یا غیر علنی بودن در آنها مشخص شود. از سوی دیگر امکان دارد طی چند جلسه مطالبی برای رسیدن به نتیجهای بیان شود که اگر آن مطالب مقدمهای پخش شوند شاید هیچگاه نتیجه اصلی حاصل نشود.
بر همین اساس قانون این اختیار را به هیئت رییسه داده که اگر تشخیص داد، مذاکرات پخش شده و تمام یا قسمتی از آن در اختیار رسانهها و مردم قرار گیرد.
شاید صحبتهای خاتمی فقط بهانهای بود برای نوشتن این مطالب و گرنه اگر نظری کوتاه به دیدگاهها و عملکرد ایشان و هم حزبیهایشان در طول این چند ساله داشته باشیم، میبینیم که انتظاری جز این از ایشان نمیرود و درخواست علنی کردن جلسات خبرگان شاید کوچکترین خواسته ایشان جهت منافع حزبی و گروهی و سنگ اندازی در راه تعالی نظام اسلامی باشد!